با هر كمالت اندكي ديوانگي خوش است   

گيرم كه عقل كل شده‌اي، بي‌جنون مباش

 

به احتمال قوي، ضبط «ديوانگي» در اين بيت، نادرست است، چون اين كلمه در اين موقعيت خللي جدّي به وزن شعر مي‌زند و بيدل اين‌گونه خطاي وزني ندارد، نه تنها بيدل، كه ديگر بزرگان ما نيز، تا آنجا كه من ديده‌ام.

آنچه براي من اين احتمال را قوّت مي‌بخشد، نقلي از اين بيت است كه استاد سرآهنگ آن را مي‌خواند، بدين گونه: «با هر كمالت اندكي آشفتگي خوش است» و اين ظاهراً درست‌ است، به چند قرينه:  «آشفتگي» هيچ خللي در وزن نمي‌آفريند. «ديوانگي» قدري دور از فصاحت است، چون در مصراع بعد، «جنون» آمده كه همان معني را دارد و مناسب‌تر اين است كه در چنين مقامي، دو كلمه اين‌قدر مترادف نباشند. در مصراع دوم، «جنون» تضاد كاملي با «عقل» دارد. اين‌چنين تضادي ميان «ديوانگي» و «كمال» نيست، در حالي كه انتظار ميرود تضادها روشن باشد. «آشفتگي» تضاد روشن‌تري با «كمال» دارد. با اين همه تا وقتي كه به نسخه‌هاي ديگر دسترسي و مراجعه نباشد، ما در تاريكي راه مي‌رويم. فقط شمع استاد سرآهنگ را در دست داريم و اين شمع، البته بسيار تاريكي‌ها را در شعر بيدل روشن كرده‌است.